اهرن
لغتنامه دهخدا
اهرن . [ اَرَ ] (اِ) به معنی اهریمن باشد که رهنمای بدیها و شیطان است و جن را نیز گویند. (برهان ) (هفت قلزم ). اهرمن و شیطان و جن و دیو. (ناظم الاطباء) :
زیباتر از پری است ببزم اندرون ولیک
در رزمگاه بازندانی ز اهرنش .
|| در زبان هندی سندان زرگری و آهنگری را گویند. (برهان ) (هفت قلزم ) (فرهنگ شعوری ).
زیباتر از پری است ببزم اندرون ولیک
در رزمگاه بازندانی ز اهرنش .
سوزنی .
|| در زبان هندی سندان زرگری و آهنگری را گویند. (برهان ) (هفت قلزم ) (فرهنگ شعوری ).