ترجمه مقاله

اوزبک

لغت‌نامه دهخدا

اوزبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) مظفرالدین ... از اتابکان آذربایجان (607-622هَ. ق .) وی که از حدود سال 600 بداعیه ٔ سلطنت برخاسته بود، برادر اتابک ابوبکر و شوهر دختر طغرل سوم است . دوره ٔ پانزده ساله ٔ سلطنت او که مردی ضعیف النفس وشرابخوار و بوالهوس و لهوولعب دوست بود واقعه ٔ مهمی ندارد جز تجاوزات دائمی گرجیان بحدود مشکین و اردبیل و استیلای مغول در سال 617 بر آذربایجان . اتابک اوزبک که تاب مقاومت ایشان را نداشت با دادن پول و جامه و چهارپای بسیار با مغول از در صلح درآمد و چون باردیگر شنید که باز جمعی از این طایفه عازم تبریزند شهر را رها کرد و بنخجوان رفت . رؤسای تبریز بتدابیری پایتخت اتابکان را از قتل و غارت مغول نجات بخشیدندو اتابک به تبریز برگشت . گرجیان از این وضع پریشان استفاده کردند و چندبار به بلاد اران و آذربایجان دست اندازی نمودند و از اتابک حرکتی ندیدند و او به همین حال نکبت میزیست تا در 622 که شنید جلال الدین منکبرنی خوارزمشاه بقصد تبریز حرکت نموده است ، زوجه ٔ خود را در شهر گذاشت و خود بگنجه گریخت . جلال الدین در 17 رجب 622 تبریز را گرفت و ملکه را با احترام به خوی فرستاد و خود بجنگ با گرجستان روانه شد. در برگشتن از تفلیس چون رؤسای تبریز با جلال الدین راه نفاق رفته بودند ایشان را سیاست فرمود و ملکه زوجه اتابک اوزبک را تحت اختیار درآورد و اتابک از این غصه جان سپرد.
ترجمه مقاله