ترجمه مقاله

اوقاف

لغت‌نامه دهخدا

اوقاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وقف . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به وقف شود. || موقوفات و چیزهایی که در راه خدا وقف کرده باشند. (منتهی الارب ). مالهائی که بر فقرا ومزارات وقف کرده باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- سازمان اوقاف ؛ اداره ٔ کلی که زیر نظر نخست وزیری بر موقوفات نظارت مینماید و اداره ٔ امور وقف قانوناً بعهده ٔ آنست .
ترجمه مقاله