ترجمه مقاله

اولجامیشی

لغت‌نامه دهخدا

اولجامیشی . [ اُ ] (ترکی ، اِ) اولجامشی .
- اولجامیشی کردن ؛ تعظیم و کرنش کردن : در آن منزل امیر ارغون با عموم اکابر و اعیان و صدور خراسان برسید و اولجامیشی کردند. (رشیدی ).
ترجمه مقاله