ترجمه مقاله

اژکن

لغت‌نامه دهخدا

اژکن . [ اَ ک َ ] (اِ) دری باشد شبکه دارکه از پس آن نگاه توان کرد. (برهان ). شبکه و روزن که از پس آن نگاه توان کرد. (مؤید الفضلاء). غلبکن .
ترجمه مقاله