ترجمه مقاله

اکال

لغت‌نامه دهخدا

اکال . [ اِ ] (ع مص ) زحمت یافتن ناقه به خارش رحم از پشم برآوردن بچه در شکمش . (ناظم الاطباء). || خرد شدن دندانها و افتادن آنها. (از ناظم الاطباء). || اُکلَه . (ناظم الاطباء). رجوع به اکله شود. || سر چیزی را خوردن . || فانی کردن عمر. || فانی کردن آتش هیزم را. (از اقرب الموارد). || مُؤاکَلَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤاکلة شود. || خوردن بعضی مر بعضی را. (ناظم الاطباء). و رجوع به اُکال شود.
ترجمه مقاله