ترجمه مقاله

اکتحال

لغت‌نامه دهخدا

اکتحال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گیاه برآوردن گرفتن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بدخواب شدن و پریدن خواب در شب . || اثر غم در چهره پدید آمدن . (از اقرب الموارد). || درشدت و سختی افتادن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). در شدت افتادن پس از فراخی . (از اقرب الموارد). || مااکتحلت عینی بک ؛ ای مارأیتک . (از اقرب الموارد). || سرمه کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). سرمه کردن . به چشم کشیدن سرمه و مانند آنرا. (یادداشت مؤلف ). خویشتن را سرمه در چشم کردن . (المصادر زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). سرمه در چشم کشیدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) سرمه کشیدگی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله