ترجمه مقاله

اکتلاء

لغت‌نامه دهخدا

اکتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اکتلا. پاس داشتن خود را از کسی . گویند: اکتلئت منهم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). پاس داشتن . (آنندراج ). در خواب نشدن . (آنندراج ). || پرهیز کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). احتراز. (تاج المصادربیهقی ). || بیعانه پذیرفتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || دردگین گرده شدن از ضرب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || بر گرده رسیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر گرده آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر گرده زدن . (از المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله