ترجمه مقاله

اکتناء

لغت‌نامه دهخدا

اکتناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اکتنا. کنیت کردن خود را. (از تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). مکنی شدن به کنیتی . صاحب کنیت شدن . (یادداشت مؤلف ). || کنایه کردن از چیزی به چیزی : اکتنی بکذا عن کذا. (ناظم الاطباء). کنایه کردن به چنین از چنین . (منتهی الارب ). کنایه کردن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله