اکشاف
لغتنامه دهخدا
اکشاف . [ اِ ] (ع مص ) صاحب شتران آبستن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خندیدن چندان که لب برگردد و دندان نمایان شود. || پی یکدیگر در نتاج آوردن ناقه . || کشوف کردن ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).