ترجمه مقاله

اکشم

لغت‌نامه دهخدا

اکشم . [ اَ ش َ ] (ع اِ) یوز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یوز شود. || (ص ) ناقص در خلقت و در حسب . گویند: احد جانبیه واف و اخرهما اکشم ؛ درباره ٔ کسی گویند که پدرش آزاد و مادرش کنیز بود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ناقص خلقت . (از مهذب الاسماء). ناقص آفرینش . (از یادداشت مؤلف ). ناقص در خلقت و حسب . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بریده بینی . (آنندراج ). بینی از بن بریده . (دهار) (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله