ترجمه مقاله

اکماد

لغت‌نامه دهخدا

اکماد. [ اِ ] (ع مص ) اندوهناک و دردمند گردانیدن دل را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اندوهگین کردن . (یادداشت مؤلف ). || کهنه و نرم و تابان گردیدن جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نیک پاکیزه ناکردن جامه را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گرم کردن عضو را به کماد . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله