ترجمه مقاله

ایحاء

لغت‌نامه دهخدا

ایحاء. (ع مص ) فرستادن .(آنندراج ): اوحی اﷲ؛ فرستاد بسوی وی و الهام کرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وحی فرستادن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23). الهام کردن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || ترسناک گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برانگیختن . || نوشتن . (از اقرب الموارد). || سخن پنهان گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23). القاء المعنی فی النفس بخفاء و سرعة. (تعریفات ). || اشارت کردن . (تاج المصادربیهقی ). || تفویض . واگذاردن . سپردن : که به وقت ایحاء شغل وزارت به صاحب صاحبقران و وزیر جهاندار جهانگیر از آسمان سعادت سلطنت از انحاءممالک جهت شدت وزارت و شرکت بر امر امارت صحبت او را از مواهب الهی دید. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 42).
ترجمه مقاله