ترجمه مقاله

ایقاع

لغت‌نامه دهخدا

ایقاع . (ع مص ) (از «وق ع ») بجنگ درانداختن کسی را.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث ). || انداختن کسی را در آنچه بد آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || فروگرفتن مرغزار آب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || افکندن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ، ص 24). انداختن در بدی . (از ناظم الاطباء). || مبالغه کردن در کارزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || پست کردن سرودگوی آواز را و راست کردن آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واقع کردن الحان مرد بنوعی که میان آنها فاصله بر یک منهج باشد. (آنندراج ). در موسیقی یکی از دو فن علم موسیقی . النغمات المرکبة من النقرات الایقاعات و اصلها و کلها حرکات و سکون . (رسائل اخوان الصفا، یادداشت مؤلف ). الایقاع هوجماعة نقرات یتخللها ازمنة محدودة المقادیرعلی نسب و اوضاع مخصوصة بادوار متساویات تدرک تساوی تلک الادوار و الازمنة بمیزان طبع المستقیم السلیم . (از رساله ٔ شرقیه ٔ عبدالمؤمن ارموی ، یادداشت بخط مؤلف ) : و بر سطح دیگر انواع نغمات واصناف اصوات و ایقاع نقرات ... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65).
ترجمه مقاله