ترجمه مقاله

ایقان

لغت‌نامه دهخدا

ایقان . (ع مص ) (از «ی ق ن ») به یقین دانستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24). بی گمان دانستن و بی گمان شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) :
مکان علمست نفست را زبان اندیشه ٔ رهرو
نزولت پایه ٔ او نی عروجت منزل ایقان .

ناصرخسرو.


با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچو آن جادو باشم . (کلیله و دمنه ).
مرد ایقان رست از وهم و خیال
موی ابرو را نمی گوید هلال .

مولوی .


به علم ار بگذری ز اسلام و ایمان
یقین اندررسی در ملک ایقان .

شبستری .


- ایقان بالشی ٔ ؛ علم پیدا کردن بحقیقت چیزی بنظر استدلال و به همین جهت خداوند متعال متصف بیقین شود. (تعریفات ).
ترجمه مقاله