ترجمه مقاله

ایمر

لغت‌نامه دهخدا

ایمر. [ اَ م َ / اِ م ِ ] (اِ) آهن سرتیزی را گویند که بر چوب قلبه نصب کنند و بدان زمین را شیار کنند. (برهان ) (هفت قلزم ). آهنی که بر آن چوب نصب کنند و زمین بدان شکافند و ایمد نیز گویند و بعربی سنه خوانند. (رشیدی ). آلت آهنی که برزگران و کدیوران زمین را بدان شیار کنند و آنرا آهن جفت وایمد و سپار و ستار گویند. (شرفنامه ) (از مؤید الفضلا). آهن سرتیزی که بر چوب قلبه نصب کنند و زمین را بدان شیار کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به ایمد شود.
ترجمه مقاله