ترجمه مقاله

اینالو

لغت‌نامه دهخدا

اینالو. (اِخ ) از ایلات خمسه ٔ فارس که در عراق و آذربایجان نیز شعبه هایی از آن زندگی میکنند. گویند قسمتی از آنها از عهد مغول به فارس آمده اند و بیشتر اوقات چندین هزار نفر لشکر سواره و پیاده از ایل اینالو در رکاب پادشاهان خدمت کرده اند. در اوایل عهد صفویه عشایر اینالو جزو اویماقات قزلباش بود و در عهد شاه عباس صفوی مهمترین طوایف شاهسون بشمار می آمده اند. در فارس ایلات اینالو اکنون دارای تیره های مختلف است . محل ییلاق آنها را مجردو مرودشت ومحل قشلاقشان خفر و داراب و فسا است . در خرقان و ساوه نیز از شعب اینالو زندگی میکنند. چنانکه در اطراف اردبیل و مشکین شهر نیز بعضی شعب این عشایرسکونت و گاه ییلاق و قشلاق دارند. طوایف اینالوی حدودساوه بنابر مشهور در زمان آغامحمدخان قاجار و بامر او از حدود مغان آذربایجان به این ناحیه کوچانده شده اند. (دایرة المعارف فارسی ). رجوع به اینانلو شود.
ترجمه مقاله