ترجمه مقاله

ایوب

لغت‌نامه دهخدا

ایوب . [ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن زید بن قیس زراره هلالی (متوفی در 84 هَ . ق .). یکی از بلغای روزگار و خطیب معروف زمان خود بود. به او مثل زنند «ابلغ من ابن القربه ». وی به عین التمر که در قسمت غربی کوفه قرار داشت رفت و آمد میکرد تا بحجاج پیوست . حجاج را نطق و فصاحت وی خوش آمد، و او را بعنوان رسالت نزد عبدالملک بن مروان فرستاد. چون ابن اشعث در سجستان از طاعت سرکشید حجاج ایوب را برسولی نزد او فرستاد، و ایوب به ابن اشعث پیوست . وی مردی شجاع بود و در وقعه ٔ دیرالجماجم حضور داشت و چون ابن اشعث منهزم شدحجاج ایوب را باسیری برد و دستور داد تا گردن او رازدند ولی حجاج چون او راکشته دید گفت کاش رهایش نمی کردیم و از کلام او بهره می بردیم . (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله