بئیس
لغتنامه دهخدا
بئیس . [ ب َ ] (ع ص ) سخت . بئس .
- عذاب بئیس ؛ عذاب شدید. (منتهی الارب ). || مرد دلیر. مرد دلاور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شجاع . شدیدالبأس . || شیر درنده . (یادداشت مؤلف ). این کلمه در ناظم الاطباء بصورت بیاءَس آمده است .
- عذاب بئیس ؛ عذاب شدید. (منتهی الارب ). || مرد دلیر. مرد دلاور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شجاع . شدیدالبأس . || شیر درنده . (یادداشت مؤلف ). این کلمه در ناظم الاطباء بصورت بیاءَس آمده است .