ترجمه مقاله

بابا کمال جندی

لغت‌نامه دهخدا

بابا کمال جندی . [ ک َ ل ِ ج َ ] (اِخ ) عارفی است . جامی آرد: چون خدمت باباکمال جندی در خدمت شیخ نجم الدین مرتبه ٔ تکمیل و کمال یافت حضرت شیخ خرقه بوی داد و گفت : در دریای ترکستان مولانا شمس الدین مفتی را فرزندی است که وی را احمدمولانا می گویند خرقه ٔ ما را بدو رسان و تربیت از وی دریغ مدار. چون باباکمال به جند رسید جمعی کودکان بازی میکردند و احمدمولانا چون هنوز کودک بود در میان ایشان بود اما بازی نمیکرد و جامه های ایشان نگاه میداشت ، چون باباکمال را دید برخاست و استقبال وی کرد و سلام گفت و بعد از آن گفت ما جامه ٔ دیگران نگاه میداریم و شما جامه ٔ ما نگاه دارید. خدمت بابا وی را کنار گرفت و بخانه ٔ مفتی برد و گفت این فرزند را در کار من کن . مفتی گفت این فرزند مجذوب است شاید که خدمت شایسته نتواند کرد برادر خردتر وی دانشمند مولانا بغایت زیرک است و مؤدب . باباکمال گفت وی نیز با نصیب گردد ما بحواله ٔ شیخ بخدمت وی آمدیم . احمدمولانا در اندک فرصتی تربیتی تمام یافت و صیت کمالات وی منتشر شد و بسی از طالبان در صحبت وی تربیت یافتند و بمرتبه ٔ کمالات رسیدند... (نفحات الانس چ هند ص 280).
ترجمه مقاله