ترجمه مقاله

بابو

لغت‌نامه دهخدا

بابو. (اِ) پدر و بزرگ قلندران و رند و پیشوای ایشان : از شاه عادل که نبیره ٔ شاه نعمةاﷲ ولی رحمةاﷲعلیه بود مسموع دارم که محمد قلندر و بابو قلندر این هر دو خلیفه ٔ شاه نعمةاﷲ ولی اند، العلم عنداﷲ. (آنندراج ). نام قسمی از قلندران سیار. || مصغر باب . (ناظم الاطباء). لفظ مذکور مأخوذاز باباست به تبدیل الف به واو، یا در اصل باب بوده و او نسبت بآن ملحق گشته مثل هندو. (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله