ترجمه مقاله

بابکان

لغت‌نامه دهخدا

بابکان . [ ب َ ] (ص نسبی ) (پهلوی پاپکان ) منسوب به بابک ، اردشیر بابکان ؛ اردشیر پسر بابک ، بابک نژاد. (بابک ) پادشاه عظیم الشانی که اردشیر دختر زاده ٔ او بود و او را بدان سبب اردشیر بابکان گفتند. (برهان ). بابک جد مادری اردشیربن ساسان که اردشیر را بدو نسبت داده بابکان گویند والف و نون برای نسبت است ... و اردشیربن بابکان غلط است . (فرهنگ شاهنامه ٔ دکترشفق ). اردشیر بابکان بجد مادری (بابک ) منسوبست . (تاریخ گزیده چاپ عکسی لندن ص 104). صاحب مفاتیح العلوم بابکان رابه پسر بابک ترجمه میکند. منسوب به بابک که نام جد مادری اردشیربن ساسانست چون اردشیر از بابک پرورش یافته بود به او منسوب شد. الف و نون برای نسبت است . (غیاث ) (آنندراج ):
بابک از تیغ و خلیفه از سنان در کارزار
جوشن جیش از اردشیر بابکان انگیخته .

خاقانی .


ترجمه مقاله