ترجمه مقاله

باجباره

لغت‌نامه دهخدا

باجباره . [ ج َب ْ با رَ ] (اِخ ) قریه ای در مشرق شهرموصل در حدود یک میل . شهریست آباد و بزرگ و دارای بازار و نهر خوسر در قدیم از زیر پلهائی که هنوز بجاست میگذشت و مسجد جامع آن نیز به روی همین پلها بنا شده است و من مکرر آن را دیده ام . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله