ترجمه مقاله

باجدا

لغت‌نامه دهخدا

باجدا. [ ج َدْ دا ] (اِخ ) دهی بزرگ میان رأس عین و رقة.احمدبن طیب گوید: دیواری دارد. مسلمةبن عبدالملک زمین آنرا بمردی بنام اسیدسلمی به اقطاع داد و او دیواری بر آن بساخت . باغهائی در آنست و چشمه ای که در وسطقریه است آنرا آبیاری کند و مردم از آن چشمه نوشند و باقی آن کشت زارها را مشروب کند و آن نزدیک حصار مسلمةبن عبدالملک است . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).
ترجمه مقاله