ترجمه مقاله

باح

لغت‌نامه دهخدا

باح . (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲ غالب اصفهانی کاتب ، ملقب به باح ، خود گوید: باح بما فی الفؤاد باحاً. وی ببغداد شد و کاتب ابولیلی یکی از بزرگان دیلم گردید، و او را رسایلی است که عبیداﷲبن احمدبن ابی طاهر در کتاب بغداد یاد کرده است و گوید وی مترسل و شاعر مجید بود و او را درباب معتمد و موفق و جزآنان مدایحی است و دارای تصانیف است ازجمله کتاب جامعالرسائل در هشت جزء، و کتاب الخطب والبلاغة، و کتاب الفقر، و کتاب التوشیح والترشح . (از وفیات صفدی ). و نیز او راست : الرسالة الباحیة. (تاج العروس : بوح ).
ترجمه مقاله