ترجمه مقاله

باخرزی

لغت‌نامه دهخدا

باخرزی . [ خ َ ] (اِخ ) سیف الدین ابوالمعالی سعیدبن مطهربن سعید باخرزی حنفی ، مشهور بشیخ العالم . در 9 شعبان سال 586 هَ . ق . در باخرز متولد شد و پس از تحصیل فقه و حدیث و قرائت در نزد مشاهیر علماء آن عصر مانند شمس الائمه ٔ کردری و جمال الدین احمد محبوبی بخاری و رشیدالدین یوسف فیدی و شهاب الدین عمر سهروردی بالاخره بخوارزم بخدمت شیخ نجم الدین کبری رسید و دست در دامن ارادت او زد و بدستور او بخلوت و ریاضت اشتغال جست و سپس شیخ نجم الدین کبری او را ازبهر تعلیم و ارشاد خلق ببخارا روانه گردانید و او در آنجا توطن اختیار نمود و همواره اوقات خود را به افاضه ٔ علم و تربیت مستعدین میگذرانید تا بالأخره در همانجا در 25 ذی القعده ٔ سال 659 وفات یافت و در فتح آباد از قرای حومه ٔ بخارا مدفون شد و مرقد او که به امر امیرتیمور گورکان در سال 788 هَ . ق . بقعه و بارگاهی عالی بر آن ساخته اند هنوز در آنجا زیارتگاه عمومی است ، شیخ مزبور معاصر منکوقاآن و هولاکوخان بوده و از قرار تقریر تاریخ جهانگشای جوینی که در حیات خود شیخ (حدود سنه ٔ 658) تألیف شده سرقویتی بیکی مادر دو پادشاه مزبور هزار بالش نقره (هر بالش پانصد مثقال است ) برای او ببخارا فرستاد تا در تحت نظر او مدرسه ای در آن شهر بنا نمودند وچندین ده خریده بر آن وقف کردند و مدرسان و طلاب علم در آن بنشاندند. شیخ سیف الدین را سه پسر بوده است : بزرگتر جلال الدین محمد که در 16 جمادی الاولای سنه ٔ 661 در چندفرسخی بخارا کشته شد، و میانه ، برهان الدین احمدکه در مراجعت از حج در سنه ٔ 658 بکرمان آمده در آنجا در کنف حمایت عصمةالدین قتلغ ترکان خاتون از ملوک قراختای کرمان (655 - 681) سکنی اختیار نمود و در سنه ٔ 696 وفات یافت ، پسر این برهان الدین احمد ابوالمفاخر یحیی در سنه ٔ 712 از کرمان ببخارا آمد و ترتیب سفره و خرقه و حجرات فقرا بر سر تربت شیخ سیف الدین او نهاد و در سنه ٔ 736 وفات یافت و در همان فتحاباد مدفون شد، و این ابوالمفاخر یحیی هموست که ابن بطوطه در شهور سنه ٔ 733 یا 734 که ببخارا رسیده بود در همین فتح آباد او را ملاقات کرد، و شرح ممتعی از پذیرائی و ضیافتی که او از وی نموده در سفرنامه ٔ خود نگاشته است ،و پسر سوم شیخ سیف الدین باخرزی مظهرالدین مطهر است که از سوانح احوال او چندان اطلاعی نداریم . رجوع شود به تاریخ جهانگشای جوینی ج 3 ص 9، جامع التواریخ چ طهران ج 2 ص 172، سمط العلی للحضرة العلیا در تاریخ قراختائیان کرمان ورق 93 ب ، تاریخ گزیده 791، یافعی ج 4 ص 151، ابن بطوطه ج 1 ص 238، جواهر المضیئه ج 1 ص 249، 337، ج 2 ص 56، 82، 136، 233، 285، 368، 374، مزارات بخارا تألیف احمدبن محمود معروف بمعین الفقرا در حدود 814 هَ . ق . نسخه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار تهران ورق 20، مجمل فصیح خوافی در حوادث سنوات 576، 646، 648، 658، 660، 696، نفحات ص 493، 496، حبیب السیر جزو 1:3:36، مجالس المؤمنین ص 438 در اواخر مجلس دهم استطراداً،ریاض العارفین ص 84، مجمعالفصحا ج 1 ص 242، طرایق الحقایق ج 2 ص 152 و ج 3 ص 326. (شدالازار حاشیه ٔ ص 121، 122): در وقت شیخ عالم شیخ سیف الدین باخرزی قدس اﷲ روحه همین نوع قصه واقع شده است . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ص 97). بر کنار آن جوی که در مقابله ٔ مزار شیخ سیف الدین باخرزیست . (همان کتاب ص 109).
ترجمه مقاله