ترجمه مقاله

بادآورده

لغت‌نامه دهخدا

بادآورده . [ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنچه بادبا خود آورد. آب آورده . بادآورد. خودرو :
باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده را
خوش نمی آید بگل این های های عندلیب .

صائب (از آنندراج ).


|| مالی که بی تحمل رنجی بدست آید.
- امثال :
بادآورده را باد می برد : که بادآورده را بادش برد باز، نظیر: هر آنچه آسان یافتی آسان دهی . (مولوی از امثال و حکم دهخدا).
بر باد رود هر آنچه از باد آید . رجوع به بادآورد شود.
ترجمه مقاله