ترجمه مقاله

بادامی

لغت‌نامه دهخدا

بادامی . (ص نسبی ) بصورت بادام : چشمان بادامی ؛ چشمان بشکل بادام . ملوَّز. ملوزه . || گاه آنرا بمعنی لوزی یعنی چهارضلع لوزی بکار برند. || لوزینج ، معرب لوزینه . (منتهی الارب ). || قسمی از حلویات ، نان بادامی . || رنگیست معروف . || خواجه سرا و خایه کشیده . (آنندراج ). || منسوب به درخت بادام که دسته ٔبادامیها را تشکیل میدهند. رجوع به بادامیها شود.
ترجمه مقاله