بادرو
لغتنامه دهخدا
بادرو. [ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) مکانی که برای تابستان سازند که از هر طرف باد در آن درآید. بتازی غرفه گویند. طغرا گوید :
غیر از قفس کز هر طرف دارد هزاران بادرو
نتوان شمردن خوش هوا خشخانه ٔ دربسته را.
گذر باد. سوراخ . معبر باد. منفذ. منفذ باد. مدخل برای درآمدن هوا. بادخور. (اصطلاح بنّایی ) فاصله ٔ قطر یک ریسمان .
غیر از قفس کز هر طرف دارد هزاران بادرو
نتوان شمردن خوش هوا خشخانه ٔ دربسته را.
(از آنندراج ).
گذر باد. سوراخ . معبر باد. منفذ. منفذ باد. مدخل برای درآمدن هوا. بادخور. (اصطلاح بنّایی ) فاصله ٔ قطر یک ریسمان .