ترجمه مقاله

بادزهره

لغت‌نامه دهخدا

بادزهره . [ زَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) نام مرضیست و آنرا بعربی خناق گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء).نام مرضی است که گلو ورم کند و نفس گرفته شود و آنرا زهرپا نیز گویند و بتازی خناق خوانند و بادزهر بمعنی فادزهر است . (آنندراج ) (انجمن آرا). نام مرضی است که در گلو ورم کند و نفس آدمی گرفته شود و آنرا زهرباد نیز گویند و بتازی خناق خوانند. (جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 190 شود.
ترجمه مقاله