ترجمه مقاله

بادغند

لغت‌نامه دهخدا

بادغند. [ غ َ ] (اِ مرکب ) بادگیر. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 155 برگ ب ). خانه ٔ تابستانی . (ایضاً). رجوع بلغات بادرس ، بادغد، بادغر، بادغرا، بادغرد، بادغس ، بادغن ، بادگیر در جای خود شود.
ترجمه مقاله