ترجمه مقاله

بادفروش

لغت‌نامه دهخدا

بادفروش . [ ف ُ ] (نف مرکب ) بمعنی بادپر است . آنچه بعضی محققین گمان برده اند که بادفروش فارسی تراشیده ٔ اهل هند است از عدم اعتنا بود، چرا که شاعر مذکور به هند نیامده و بدخشانی الاصل و همدانی المولد است . نصیرای بدخشانی گوید :
بسان بادفروشان چه بادپیمائی
که در شرافت ذات از گروه ابراری .

(از آنندراج : بادپران ).


متکبر. لاف زن . رجوع به بادبر، بادپر، بادغن ، بادفر، فیاش ، بادپران ، لاف زن ، بادفرا و بادخوان شود. || آنکه انساب مردم نام بنام یاد کند بر سبیل مدح و آنرا در عرف بهک خوانند به های تازی مخلوطالتلفظ به ها و الف و تای هندی و رشیدی ترجمه ٔ بادخوان بلفظ بادفروش کرده و در این صورت بینهما ترادف بود. (آنندراج : بادپران ).
ترجمه مقاله