ترجمه مقاله

بادژفام

لغت‌نامه دهخدا

بادژفام . [ دِ ] (اِ مرکب ) بمعنی بادژ است و سرخی و بنفشی و کدورت و کمودت روی باشد. (برهان ) بمعنی باد دژفام است . (آنندراج ). سرخی مفرطی مایل به بنفش و کبود و کدورت بود که عارض روی مردم شود بسبب خون سوخته که بر روی دوَد، روی خداوند بادژ شبیه شود به روی کسی که ابتدای جذامش باشد و اکثرش منجر بجذام شود. (از جهانگیری ). بنفشی و کدورت و کمودت روی . باد سرخ . (ناظم الاطباء). رجوع به بادژ، بادژکام ، بادژنام ، بادژوام ، بادش ، بادشکام ، بادژبام ، بادشفام ، بادشنام ، بادشوام ، بادشم شود.
ترجمه مقاله