ترجمه مقاله

بادژنام

لغت‌نامه دهخدا

بادژنام . [ دِ ] (اِ مرکب ) بمعنی بادژکام است که سرخی و بنفشی و کمودت روی باشد. (برهان ). بادژفام . (ناظم الاطباء). سرخی مفرط که از غلبه ٔ خون بر رخ و سایر اندام ظاهر شود و سرخ باد نیز گویند. (رشیدی ). رجوع به بادژ، بادژفام ، بادژکام ، بادژوام ، بادش ، بادشکام ، بادژبام ، بادشفام ، بادشنام ، بادشوام ، بادشم شود. || شراب لعلی . (برهان ) (ناظم الاطباء). سرخ باد. (شرفنامه ٔ منیری ). شراب سرخ . (فرهنگ سروری ). || صفرا. (برهان ) (ناظم الاطباء). سرخ باده و صفرا که بهندش پت گویند. (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ سروری ).
ترجمه مقاله