ترجمه مقاله

بادگلو

لغت‌نامه دهخدا

بادگلو. [ گ َ ] (اِ مرکب ) آروغ .آرغ . آروق . بادی که بصدا از گلو برآرند. در تداول مشهد و گناباد خراسان ، اُرُغ . جُشاء. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله