باد در دماغ نشستن
لغتنامه دهخدا
باد در دماغ نشستن . [ دَرْ دِ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به باد در مغز نشستن شود :
منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست
در دماغ مملکت باد سلیمانی نشست .
منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست
در دماغ مملکت باد سلیمانی نشست .
امیرخسرو.