ترجمه مقاله

باد گرفتن

لغت‌نامه دهخدا

باد گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) باد در سر کردن . باد در سر گرفتن . متکبر شدن . مغرور شدن . رجوع به باد شود. || در تداول عوام ، بدرد آمدن عضوی از اعضای آدمی . عضوی را باد گرفتن : زیر دنده هایم را باد گرفت . گلویم را باد گرفت . || برای دفع گرمی هوا گرفتن . باد خوردن . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 58).
ترجمه مقاله