ترجمه مقاله

باذام

لغت‌نامه دهخدا

باذام . (معرب ، اِ) بادام . در المعرب جوالیقی ذیل لوز، بنقل از ابن دریدآمده است : لوز معروف و معربست و احمد محمدشاکر محشی کتاب در حاشیه ، بر جوالیقی خرده گرفته و گفته است : مؤلف در تعبیر از گفته ٔ ابن درید سهو کرده است زیراعبارت ابن درید چنین است : «واللوز، الباذام » و مقصود این است که بادام نام لوز در سریانی است که عرب آنرا نقل کرده است نه خود لوز را. این کلمه فارسی است و ریشه ٔ پهلوی دارد نه سریانی ، بنا باظهار نظر محشی المعرب . رجوع به بادام و رجوع به المعرب جوالیقی ص 299 س 20 شود. علم معرب از بادام . (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله