ترجمه مقاله

باذام

لغت‌نامه دهخدا

باذام . (اِخ ) باذان . ابوصالح ، مولای ام هانی که مفسرو محدث بود و حکم بضعف وی کرده اند. و آن غیرمنصرف است از جهت عجمه و علم و معرب از بادام فارسی است . (منتهی الارب ). و صاحب تاج العروس آرد از مولای خود ام هانی و علی روایت کرده است و سدی و ثوری و عمربن محمد از وی روایت دارند. ابوحاتم گوید به وی استدلال نمیتوان کرد. (تاج العروس ). و رجوع به ناظم الاطباء شود.
ترجمه مقاله