ترجمه مقاله

باران گریز

لغت‌نامه دهخدا

باران گریز. [ گ ُ] (اِ مرکب ) چتر. سایه بان : آنچه از چوب و خشت مثل سایبان سازند. بهندی چهجه گویند، از شرح قران السعدین . (غیاث ) (آنندراج ). عاله . (منتهی الارب ). و در المنجد ذیل عاله آمده است : شبه الخیمه یسویها الرجل من الشجر للاستتار من المطر. (المنجد). و صاحب منتهی الارب آرد: و آن خانه از چوب و شاخ درخت کرده است که گاه باران بدان پناه گیرند: عوّل علیه ؛... باران گریز ساختن . (منتهی الارب ). و مؤلف منتهی الارب ذیل وَلَجه آرد: سمج کوه که رَوَنده در باران و جز آن در آن درآید.سایه ٔ کنار دیوار و پشت بام که از باران بزیر آن پناه میبرند. (شعوری ج 1 ورق 165). || ساباطجلو عمارت . (ناظم الاطباء). رجوع به باران گیر شود.
ترجمه مقاله