ترجمه مقاله

بارجاه

لغت‌نامه دهخدا

بارجاه . (معرب ، اِ مرکب ) معرب بارگاه فارسی است بمعنی جایگاه اذن یا بار، حجاج بن یوسف این کلمه را بکار برده و احمد محمد شاکر در حاشیه ٔ المعرب ص 75 آرد: و صاحب کتاب الفاظ فارسی این کلمه را در ماده ٔ بارجه آورده و گوید محتمل است از کلمه ٔ بارگاه فارسی که بمعنی دربار پادشاه و پرده سرای اوست معرب شده باشد و بنابراین کلمه ٔ بارجاه از فارسی گرفته شده است . رجوع به المعرب جوالیقی ص 75 شود.
ترجمه مقاله