ترجمه مقاله

بارد

لغت‌نامه دهخدا

بارد. [ رِ ] (اِخ ) لقب محمد ابوجعفربن احمدبن محمدبن یحیی بن عبدالجباربن عبدالرحمن قاری مؤذن ، اصلاً از مرو اهل بغداد بود و به بارد شهرت داشت . از اسماعیل بن محمدبن اسماعیل مولی بنی هاشم و جماعتی از مردم کوفه حدیث کرد و محمدبن مظفر حافظ ابوالحسین محمدبن جمیع غسانی و دیگران از وی روایت دارند. وی بسال 329 هَ . ق . درگذشت . (از انساب سمعانی ).
ترجمه مقاله