ترجمه مقاله

بارشکنی

لغت‌نامه دهخدا

بارشکنی . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) خواربار یعنی خوراک اندک که قوت لایموت باشد. (آنندراج ). آذوقه ای که مخصوصاً از خارج وارد میشود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله