ترجمه مقاله

بارمش

لغت‌نامه دهخدا

بارمش . [ ] (اِخ ) (جوی ) نام جویی است به سمرقند: و آبش (سمرقند) از رودبوی و ازنهر برش و بارمش و جوی بزرگ در میان عرصه ٔ آن شهر روانست . (نزهةالقلوب چ 1331 بریل ج 3 صص 245-246). و رجوع به ص 213 همین کتاب شود. نام جویی است که از ورغسر سمرقند منشعب میشده است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 133-134 شود.
ترجمه مقاله