ترجمه مقاله

بارنگ

لغت‌نامه دهخدا

بارنگ . [ رَ ] (ص مرکب ) رنگ دار. ملون . || (اِ) بادرنگ .(ناظم الاطباء). بادنگ . بارنج . رجوع به شعوری ج 1 ورق 74 شود. || بند قنداغ . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله