ترجمه مقاله

باروق

لغت‌نامه دهخدا

باروق . (معرب ، اِ) بلغت رومی سفیداب قلعی را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (دِمزن ). مأخوذ از یونانی سفیداب قلعی . (ناظم الاطباء). غمنَه . (کازیمیرسکی ) اسفیداج الرصاص . نام دوائی است که نامهای دیگرش اسفیداج و سفیداب است . لفظ مذکور از زبان عبرانی است که در ترجمه ٔ طب معرب شده . (فرهنگ نظام ). بعبرانی اسفیداج است . (فهرست مخزن الادویه ). نامی است که در شهر تونس و دیگر نقاط افریقا به سفیداب قلعی دهند. رجوع به ابن بیطار ترجمه ٔ لکلرک ج 1 ص 201 و اسفیداج شود.
ترجمه مقاله