بارکاو
لغتنامه دهخدا
بارکاو. (ص ) موزون . هماهنگ . موافق :
نکرده یکدمی آهنگ موزون
نباشد بارکاو ساز گردون .
کنسرت موزون و هماهنگ . (دِمزن : بارگاو). این لغت در مآخذ معتبر یافته نشد.
نکرده یکدمی آهنگ موزون
نباشد بارکاو ساز گردون .
(شعوری ج 1 ورق 188).
کنسرت موزون و هماهنگ . (دِمزن : بارگاو). این لغت در مآخذ معتبر یافته نشد.