ترجمه مقاله

بارگیری کردن

لغت‌نامه دهخدا

بارگیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انباشتن و بستن . بر ستور یا کشتی و مانند آن نهادن حمل را. بارگیری کردن کشتی ، پر کردن آن به محمولات . || در تداول عامه ، بسیار خوردن .
ترجمه مقاله