ترجمه مقاله

بار زدن

لغت‌نامه دهخدا

بار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب )حمل کردن بار. چیدن بار. پر کردن وسیله ٔ نقلیه از بار. بار کردن چارپا: بارها را بکامیون بزن . || قپان کردن بار. || آنچه از فلز کم بهادر زر و سیم کنند. عیار. || خریدن بار.
ترجمه مقاله