ترجمه مقاله

بازان

لغت‌نامه دهخدا

بازان . (حرف اضافه ٔ + ضمیر) (از: باز + آن ) بمعنی با آن : و شرناق از پوست پلک آزاد نباشد، لکن بازان پیوسته باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گفت فردا هر کسی بازان بود که دوست دارد آنرا. (کیمیای سعادت ).
ترجمه مقاله